گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد سيزدهم
سوره هفتادم (المعارج) ...



ص : 305
اشاره
سورة المعارج: این سوره مبارکه مکّی است الا آیه وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، که در مدینه نازل شده.
عدد آیات: چهل و سه نزد شامی، و چهل و چهار نزد غیر.
عدد کلمات: دویست و شانزده.
عدد حروف: هشتصد و شصت و یک.
ثواب تلاوت: ثواب الاعمال- از حضرت صادق علیه السّلام: بسیار تلاوت کنید سئل سائل را، بدرستی که هر که بسیار قرائت کند
«1» . آن را، سؤال نفرماید روز قیامت از گناه عمل او، و ساکن فرماید او را در بهشت با حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
(به شرط تقوي و عمل).
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 1] ... ص : 305
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ ( 1
سَأَلَ سائِلٌ: درخواست نمود سائلی، بِعَذابٍ واقِعٍ: به عذاب واقع شونده که ثابت است.
__________________________________________________
. 1)- به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 411 )
ص: 306
صفحه 191 از 274
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 2] ... ص : 306
( لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ ( 2
لِلْکافِرینَ: براي ناگرویدگان، که آن قتل روز بدر است در دنیا، یا عذاب دیگر. لَیْسَ لَهُ دافِعٌ: نیست مر این عذاب را دفع کننده و باز
دارنده.
بیان: در مورد نزول آیه اقوالی است:
-1 ابو جهل بوده.
-2 نضر بن حارث بر در مسجد ایستاده گفت: اگر پیغمبر حق و آنچه میگوید از جانب توست، تو سنگی بر ما ببار، یا عذاب نازل
فرما: فورا سنگی از آسمان بر سرش وارد و از دبرش خارج و هلاك شد.
-3 قول اشهر: خاصه و عامه نقل نموده که در حق نعمان بن حارث فهري نازل شده، چنانچه ثعلبی و ابو القاسم حسکانی روایت
نمودهاند از سفیان عیینه از حضرت صادق علیه السّلام، که چون حضرت پیغمبر روز غدیر امیر المؤمنین علیه السّلام را نصب خلافت
فرمود و در حق او فرمود: هر که من مولاي او هستم علی مولاي اوست و صاحب تصرف در امور او این خبر به اطراف منتشر شد.
حارث بن نعمان بر شتر سوار و متوجه مدینه شد که با حضرت مجادله نماید. چون به مجلس منوّر حضرت وارد شد، جمع بسیار از
مهاجر و انصار بودند، گفت: یا محمد تو ما را به کلمه شهادت دلالت کردي از تو قبول کردیم، و به نماز پنجگانه دعوت نمودي
اجابت نمودیم، و به زکات و روزه و حج و جهاد ترغیب نمودي فرمان بردیم، و هر چه امر نمودي خلاف نکردیم با این همه از ما
راضی نشدي تا اینکه دست این پسر را گرفتی و گفتی: من کنت مولاه فعلیّ مولاه، بعد از من اقتدا به او کنید. این کار به مجرد رأي
تو و از پیش خود علی برگزیدي و بر ما حاکم ساختی، یا این به امر خدا کردي؟ حضرت فرمود: به خدائی که جز او خدائی نیست،
آنچه در باره علی نمودم و به خلقان رسانیدم، به امر خدا بود. نعمان چون این سخن بشنید، روي برگردانید و گفت:
بار خدایا آنچه در باره علی بن ابی طالب گوید اگر راست و درست و به امر ص: 307
توست بر ما سنگ ببار، یا ما را به عذاب الیم گرفتار گردان. فورا سنگی از آسمان بر سر او خورده و از دبرش خارج و به درك
واصل شد، آیه نازل شد:
«1» . سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ: نیست او را دفع کنندهاي
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 3] ... ص : 307
( مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ ( 3
مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ: از جانب خدائی است که صاحب درجههاي بلند است، یعنی غرفههاي ارجمند که براي انبیاء و اولیاي خود
مهیا کرده، یا مدارجی که اهل ایمان در آن ترقی کنند، یا مراتب رفیعه ملائکه، یا طبقات آسمان.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 4] ... ص : 307
( تَعْرُجُ الْمَلائِکَۀُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَۀٍ ( 4
تَعْرُجُ الْمَلائِکَ ۀُ وَ الرُّوحُ: بالا میروند ملائکه و جبرئیل یا روح، جماعتی از مخلوقند که اعظم از ملائکهاند. إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ:
عروج کنند به سوي عرش الهی که مهبط اوامر است در روزي که هست مقدار آن روز، خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَۀٍ: پنجاه هزار سال است.
بیان: در تفسیر آن وجوهی است:
صفحه 192 از 274
-1 در کافی- از حضرت صادق علیه السّلام: بدرستی که براي قیامت پنجاه موقف، هر موقفی مقام هزار سال، پس این آیه تلاوت
فرمود.
-2 در مجمع- به حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم عرض شد:
چقدر طولانی است آن روز؟ فرمود: قسم به خدائی که جان من به دست او است، هرآینه سبک شود بر مؤمن تا آنکه به مقدار نماز
واجبی که در دنیا به جا
__________________________________________________
. 1)- البرهان، جلد 4، صفحه 382 )
ص: 308
میآورد.
-3 از حضرت صادق علیه السّلام: اگر متولی حساب غیر خدا بود، هرآینه مکث میکردند در آن پنجاه هزار سال پیش از آنکه فارغ
شوند، و خداي سبحان فارغ شود در یک ساعت (در یک لحظه).
-4 از ابن عباس مروي است: مراد شدت روز قیامت است و سختی آن که بر کافر به مرتبهاي که ایشان پندارند که این روز مقدار
پنجاه هزار سال است.
-5 نزد بعضی معنی آنکه مقدار نزول ملائکه به دنیا براي اعلام امر و نهی و قضاي الهی به خلقان تا آخر عروج ایشان به آسمان که
روز قیامت باشد، مقدار پنجاه هزار سال است. بنابراین زمان دنیا پنجاه هزار سال باشد، اما غیر از خدا کسی نداند چقدر گذشته و
چقدر باقیمانده.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 5] ... ص : 308
( فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلًا ( 5
فَاصْبِرْ صَ بْراً جَمِیلًا: پس صبر کن بر تکذیب منکران صبري نیکو، یعنی بیشائبه و جزع و شکایت، و دلتنگ مباش از تکذیب
مکذبان و استهزاء آنان، که عن قریب عذاب بر ایشان واقع و هر یک به جزا و مکافات عمل خود خواهند رسید.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 6] ... ص : 308
( إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً ( 6
إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً: بدرستی که کافران مکذب، میبینند عذاب یا روز قیامت را دور از امکان، یعنی مظنه ایشان آنست که وجود
نخواهد گرفت و واقع نخواهد شد.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 7] ... ص : 308
( وَ نَراهُ قَرِیباً ( 7
ص: 309
وَ نَراهُ قَرِیباً: و میبینیم ما آن را نزدیک به امکان، یعنی ممکن الوقوع، یعنی ما عالمیم به وقوع آن و دانا به تحقیق حصول آن.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 8] ... ص : 309
صفحه 193 از 274
( یَوْمَ تَکُونُ السَّماءُ کَالْمُهْلِ ( 8
یَوْمَ تَکُونُ السَّماءُ: روزي که گردد آسمان، کَالْمُهْلِ: مانند نقره گداخته در تلون یا مانند مس گداخته.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 9] ... ص : 309
( وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ ( 9
وَ تَکُونُ الْجِبالُ: و گردد کوهها در آن روز، کَ الْعِهْنِ: مانند پشم رنگارنگ، زیرا کوهها مختلفند از حیث رنگ. پس هرگاه ریزه
ریزه شود، چون گرد بر هوا رود مانند پشم که باد آن را بر هوا برده باشد. بنا به قولی اول کوهها مانند تپه ریگ شود، بعد مانند
پشم زده، بعد هباء منثور گردد.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 10 ] ... ص : 309
( وَ لا یَسْئَلُ حَمِیمٌ حَمِیماً ( 10
و پرسیده نشود هیچ خویشی، حَمِیماً: از خویشی، یعنی طلب خویشی نکنند و با او نگویند خویشی تو کجاست. «1» : وَ لا یَسْئَلُ حَمِیمٌ
یا آنکه احوال خویش را از او نپرسند، زیرا همه نزد یکدیگر حاضر و حالات هم را مشاهده کنند. پس احتیاج سؤال نباشد، یا هیچ
خویشی را از گناه غیر، سؤال نکنند.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 11 ] ... ص : 309
( یُبَصَّرُونَهُمْ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِي مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ ( 11
یُبَصَّرُونَهُمْ: بینا کرده شده باشند خویشان به خویشان، یعنی هر کسی
__________________________________________________
.( 1)- این آیه را ابن کثیر و عاصم لا یسئل و باقی قرّاء با فتحه خواندهاند. (مجمع البیان ج 5، ص 351 )
ص: 310
خویشی خود را شناسد و به احوال او بینا است، لکن به سبب گرفتاري خود، متمکن از سؤال نباشد. یا به علامت شناسد کافران را به
رو سیاهی و قرمزي چشم، و مؤمنان را به نورانیت وجه و نضارت رنگ. یَوَدُّ الْمُجْرِمُ: دوست دارد گناهکار، لَوْ یَفْتَدِي مِنْ عَذابِ
یَوْمِئِذٍ: اگر فدا دهد از عذاب آن روز، بِبَنِیهِ:
به پسران خود، یعنی فدا کند به عوض خود پسران را که عزیزترین خلقان بودند نزد او، تا آنها عذاب را متحمل و او خلاصی یابد.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 12 ] ... ص : 310
( وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ ( 12
وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ: و فدا دهد زن خود را که انیس او بوده، و برادر خود را که پشتیبان و مددکار او بوده.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 13 ] ... ص : 310
( وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ ( 13
وَ فَصِ یلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ: و عشیره و خویشان نزدیک، آن کسانی که جاي داده باشند ایشان را در دنیا نزد خود، یعنی پناهگاه او بودند و
صفحه 194 از 274
به او منضم بوده باشد.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 14 ] ... ص : 310
( وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنْجِیهِ ( 14
وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً: و دوست دارد فدا دهد هر که در زمین است تمام ایشان را، ثُمَّ یُنْجِیهِ: پس برهاند او را این فدا دادن.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 15 ] ... ص : 310
( کَلاَّ إِنَّها لَظی ( 15
کَلَّا إِنَّها لَظی نه چنین است که فدا دادن اقارب و اجانب، او را از عذاب برهاند، شأن چنین است که زبانه خالص است از آتش.
ص: 311
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 16 ] ... ص : 311
( نَزَّاعَۀً لِلشَّوي ( 16
نَزَّاعَۀً لِلشَّوي برکننده است از شدت سوزندگی پوست جوارح یا سر را، و نزع نماینده گوشت را از استخوان. و مأثور است که
چنانچه آیه دیگر فرماید: کُلَّما نَضِ جَتْ جُلُودُهُمْ «1» ، هرگاه پوست و گوشت را از استخوان برکنند، فورا دو مرتبه روئیده شود
بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 17 ] ... ص : 311
( تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّی ( 17
تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ: جذب میکند بر وجه قهر کسی را که پشت نموده بر حق، وَ تَوَلَّی: و روي گردانیده از فرمان معبود مطلق، یا
میخواند و سخن گوید آتش چنانچه در معالم التنزیل- از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است که: آتش به
قدرت کامله ربانی، گویا شود مانند گویا شدن جوارح و تکلم شجره حضرت موسی علیه السّلام و به زبان فصیح به نام و لقب
«2» . بخواند کسی را که پشت نموده به حق و روي گردانیده از فرمان حضرت احدیت
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 18 ] ... ص : 311
( وَ جَمَعَ فَأَوْعی ( 18
وَ جَمَعَ فَأَوْعی و جمع کرد مال دنیا را بدون ملاحظه حلال و حرام، پس در ظرفی نهاده به جهت تحفظ و حقوق واجبه آن را نداده،
به جهت کثرت حرص بر جمع آن و درازي آرزو از دین حق بازمانده. نقل شده که عبد اللّه سلیم، سر کیسه را نبستی و همیشه آن
را حفظ نکردي. او را گفتند: چرا چنین
__________________________________________________
. 1)- منهج الصادقین، جلد 10 ، صفحه 9 )
2)- مدرك یاد شده. )
ص: 312
صفحه 195 از 274
ص: 312
میکنی؟ گفت: میترسم اگر به حفظ آن مشغول شوم، در آیه: وَ جَمَعَ فَأَوْعی داخل شوم.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 19 ] ... ص : 312
( إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً ( 19
پس حق تعالی محبت ایشان را بر جمع مال فرماید:
إِنَّ الْإِنْسانَ: بدرستی که نوع انسانی، خُلِقَ هَلُوعاً: خلق و آفریده شده بسیار حریص بر جمع مال، و سریع المنع از اداي حقوق واجبه،
و بیصبر در بلیات.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 20 ] ... ص : 312
( إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً ( 20
بعد از آن تفسیر هلوع نماید که:
إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ: چون برسد او را بدي مانند فقر و فاقه، جَزُوعاً: جزع نماید و فریاد کند.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 21 ] ... ص : 312
( وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً ( 21
وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ: و هرگاه برسد او را خیري مانند طاعت و انفاق مال در راه خدا، مَنُوعاً: منع کند نفس خود را. از حضرت پیغمبر
بدترین چیزي که در مرد باشد، بخلی «1» : صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است فرمود: شرّ ما فی الرجل شح هالع و جبن خالع
است که او را از دادن باز دارد، و بددلی که او را از جاي برکند.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 22 ] ... ص : 312
( إِلاَّ الْمُصَلِّینَ ( 22
__________________________________________________
. 1)- منهج الصادقین، جلد 10 ، صفحه 10 )
ص: 313
پس استثنا فرماید مؤمنین را:
إِلَّا الْمُصَلِّینَ: جمیع مردمان به این دو صفت موصوفند، مگر نمازگزارندگان. بعد به صفاتی معرفی فرماید:
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 23 ] ... ص : 313
( الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ ( 23
وصف 1- الَّذِینَ هُمْ عَلی صَ لاتِهِمْ: آنانکه ایشان بر نماز خود، دائِمُونَ: مداومت کنندگانند و مواظبت کنندگان در اوقات، که هیچ
افضل اعمال، عملی است که دوام «1» : شغلی از مشاغل ایشان را از اداي آن باز ندارد. و حضرت فرمود: افضل العمل ادومه و ان قلّ
داشته باشد، اگرچه کم باشد.
صفحه 196 از 274
بیان: فرق میان محافظت و مداومت آنکه: مداومت راجع به نفس نماز است، و محافظت مربوط به احوال آن از مراعات اوقات و
اقامت و ارکان و شرایط آن. از حضرت صادق علیه السّلام مروي است که این آیه، در نوافل و آیه وَ الَّذِینَ هُمْ عَلی صَ لاتِهِمْ
و در روایتی است مراد کسانیند که در نماز ساکن باشند. و روي خود را از سمت قبله منحرف «2» . یُحافِظُونَ، در واجبات است
نسازند، یعنی به چپ و راست التفات نکنند.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 24 ] ... ص : 313
( وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ ( 24
وصف 2- وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ: و آنانکه در مالهاي ایشان، حَقٌّ مَعْلُومٌ:
حقی است دانسته شده، یعنی معینه مانند زکات واجبه و صدقات موظّفه.
__________________________________________________
1)- مدرك یاد شده. )
. 2)- مدرك یاد شده، صفحه 11 )
ص: 314
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 25 ] ... ص : 314
( لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ ( 25
لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ: براي سؤال کننده و براي محتاج ناخواهنده که به سبب عدم سؤال، مردمان پندارند که او غنی است، و به جهت
این، او را محروم سازند از اعطاي اموال.
در کافی- از حضرت سجاد علیه السّلام: الحقّ المعلوم شیء یخرجه من ماله لیس من الزّکوة و لا من الصّدقۀ المفروضتین هو الشّیء
حق معلوم، چیزي است که ... «1» یخرجه من ماله ان شاء اکثر و ان شاء اقلّ علی قدر ما یملک یصل به رحما و یقوّي به ضعیفا
خارج میکند او را از مالش، نیست او زکات و صدقه واجبه، چیز دیگري از مال است، اگر خواهد بیشتر و اگر خواهد کمتر بر قدر
آنچه تملک دارد صله نماید به آن رحم را، و تقویت نماید به آن ضعیفی را و در حدیثی از حضرت صادق علیه السّلام فرماید: اگر
«2» . خواهی هر روز، و اگر خواهی هر جمعه آن را تبرّع به اهل آن رسانی
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 26 ] ... ص : 314
( وَ الَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ ( 26
وصف 3- وَ الَّذِینَ یُ َ ص دِّقُونَ: و آنان که تصدیق نمایند، بِیَوْمِ الدِّینِ: به وقوع روز جزا. و شبههاي نیست علامت به آن به جا آوردن
طاعات است.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 27 ] ... ص : 314
( وَ الَّذِینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ ( 27
__________________________________________________
1)- به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 417 ، در مواردي که علامت گذاشته شده، راوي سؤالاتی نموده که در اینجا حذف شده )
صفحه 197 از 274
است. [...]
. 2)- منهج الصادقین، جلد 10 ، صفحه 11 )
ص: 315
صفت 4- وَ الَّذِینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ: و آنانکه از عذاب پروردگار خود، مُشْفِقُونَ: ترسانند بر آنکه مبادا بر نفس ایشان واقع شود.
و نشانه خوف آن، اجتناب از محرمات است. یا خوف ایشان به جهت عدم قبول حسنات و مؤاخذه سیئات است.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 28 ] ... ص : 315
( إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَیْرُ مَأْمُونٍ ( 28
إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ: بدرستی که عذاب پروردگار ایشان، غَیْرُ مَأْمُونٍ: ایمن کرده نشده است، یعنی از وقوع آن ایمن نتوان شد بر آنکه بر
عصاة واقع شود.
بیان: این جمله معترضه براي بیان آنکه سزاوار نیست هیچکس را که از عذاب الهی و عقاب سبحانی ایمن شود، اگرچه در طاعت به
حد نهایت رسیده باشد، بلکه متردد باشد میان خوف و رجا.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 29 ] ... ص : 315
( وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ ( 29
صفت 5- وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ: و آنانکه ایشان مر فرجهاي خود را، حافِظُونَ: نگاهدارندگانند بر هر وجهی و سببی.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 30 ] ... ص : 315
( إِلاَّ عَلی أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ ( 30
إِلَّا عَلی أَزْواجِهِمْ: مگر بر زنان خود، أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ: یا به آنانکه مالک شده باشد دستهاي ایشان، یعنی کنیزان که به ملک
یمین در تحت تصرف خود آورده باشند. فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ: پس بدرستی که ایشان ملامت کرده نیستند بر ترك حفظ فروج نسبت
به زنان و کنیزان خود.
ص: 316
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 31 ] ... ص : 316
( فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ ( 31
فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِکَ: پس هر که طلب کند منکحی را غیر از آنچه گفته شد از اباحه مناکح براي فروج، فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ: پس
آن گروه ایشانند درگذرندگان حدود الهی و بیرون رفتگان از آنچه خدا مقرر فرموده مانند لواط و وطی بهائم که تعدي است از
حکم سبحانی.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 32 ] ... ص : 316
( وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ ( 32
صفت 6 و 7- وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ: و آنانکه ایشان مر امانتهاي خود، وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ: و پیمانهاي خود را رعایت کنندگانند،
صفحه 198 از 274
خواه امانت حق باشد که آن ایمان است و اداي واجبات، و خواه امانت خلق که آن ودائع است و غیر آن، و عهود هم خواه عهد با
خالق باشد یا مخلوق چه امانت داري و به عهد وفا کردن و اخفاي آن ننمودن، از جمله واجبات متحتمه است.
دین کامل نیست براي کسی که عهدي براي او نباشد. «1» : فرمود رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: لا دین لمن لا عهد له
امانت داري نمودن، میکشاند غنا را، و خیانت نمودن، جلب «2» : و نیز فرمود آن حضرت: الامانۀ تجلب الغناء و الخیانۀ تجلب الفقر
میکند فقر را.
__________________________________________________
. 1)- بحار الانوار، جلد 75 ، صفحه 96 )
. 2)- بحار الانوار، جلد 75 ، صفحه 171 )
ص: 317
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 33 ] ... ص : 317
( وَ الَّذِینَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ ( 33
صفت 8- وَ الَّذِینَ هُمْ بِشَ هاداتِهِمْ: و آنانکه ایشان به گواهیهاي خود، قائِمُونَ: قیام نمایندگانند و ادا کنندگان در آنچه علم به آن
داشته باشند از حقوق خدا و بندگان. به قولی مراد به اقامت شهادت، اقرار به کلمتین شهادتین، یعنی شهادت به توحید و نبوت باشد.
اگرچه شهادت از جمله امانت است، اما تخصیص به ذکر، به جهت تفاوت فضل آنست، زیرا در اقامه شهادت، احیاي حقوق و
تصحیح و در اخفاي آن، تضییع و ابطال آنست.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 34 ] ... ص : 317
( وَ الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ ( 34
صفت 9- وَ الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ: و آنانکه ایشان بر نماز خود، یُحافِظُونَ: محافظت میکنند، یعنی به آداب و شرایط و ارکان قیام
مینمایند.
ذکر نماز در افتتاح این آیات و اختتام آن، دلیل فضل و شرف این عبادت است بر سایر عبادات بدنیه و مالیه.
از حضرت رضا علیه السّلام مروي است که: حافظان نماز، شیعیان ما هستند که در هر شبانهروز به پنجاه و یک رکعت نماز قیام
«1» . مینمایند و حفظ آن کنند
زراره از حضرت باقر علیه السّلام روایت کند: مراد فریضه یومیه است، هر که آن را در وقت خود بگذارد و حال آنکه عارف باشد
به حق آن و غیر آن را بر آن اختیار نکند، براتی حق تعالی براي او بنویسد بدین مضمون که: هرگز او را
__________________________________________________
. 1)- منهج الصادقین، جلد 10 ، صفحه 12 )
ص: 318
عذاب نکند. و هر که آن را در غیر وقت بگذارد و غیر آن را بر آن اختیار نماید، اگر خواهد او را عذاب فرماید، و اگر خواهد عفو
«1» . نماید
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 35 ] ... ص : 318
صفحه 199 از 274
( أُولئِکَ فِی جَنَّاتٍ مُکْرَمُونَ ( 35
أُولئِکَ فِی جَنَّاتٍ: آن گروه متصف به صفات مذکوره، در بوستانهاي مملو از اشجار که آن روضات جنات است، مُکْرَمُونَ: گرامی
شدگانند مکرم و معزز نزد حضرت عزت.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 36 ] ... ص : 318
( فَما لِ الَّذِینَ کَفَرُوا قِبَلَکَ مُهْطِعِینَ ( 36
شأن نزول: بعد از نزول این آیات، مشرکان به دور حضرت حلقه زدند استهزاء کنندگان، که اگر اصحاب پیغمبر طمع دارند
بوستانهاي عقبی را، ما نیز طمع داریم پیش از ایشان بیائیم، زیرا در دنیا افضل از ایشان هستیم از حیث اموال و خدم و حشم آیه آمد:
فَما لِ الَّذِینَ کَفَرُوا: پس چیست و چه بوده است مر آنانکه کافر شدند و از صفات مذکوره بیبهرهاند، قِبَلَکَ مُهْطِعِینَ: در حالتی که
به سوي تو شتابندگانند و گردن دراز کننده به سوي تو و نگاه نمایند بر تو به نظر دشمنی.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 37 ] ... ص : 318
( عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِینَ ( 37
عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ: از جانب راست و از طرف چپ، عِزِینَ:
جماعات متفرقه و گروه حلقه زدگان به استهزاء و سخریه. پس حق تعالی انکار
__________________________________________________
1)- مدرك یاد شده. )
ص: 319
قول آنها فرماید:
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 38 ] ... ص : 319
( أَ یَطْمَعُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُدْخَلَ جَنَّۀَ نَعِیمٍ ( 38
أَ یَطْمَعُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ: آیا طمع دارد هر فردي از ایشان، أَنْ یُدْخَلَ جَنَّۀَ نَعِیمٍ: اینکه داخل کرده شود با مؤمنان در بوستانهاي با
نعمت، یعنی مشرکان را داعیه آنست که بدون ایمان و طاعت، در روضات جنان داخل شوند.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 39 ] ... ص : 319
( کَلاَّ إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا یَعْلَمُونَ ( 39
کَلَّا: نه چنین است، و هرگز کافر را در بهشت راهی نیست.
پس تعلیل عدم جواز را فرماید: إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا یَعْلَمُونَ: بدرستی که ما آفریدهایم ایشان را از آنچه میدانند.
بیان: در معنی آیه وجوهی است:
-1 آفریدیم ایشان را از نطفه پلید که آن را به هیچ نوع با عالم قدس مناسبتی نیست. پس اگر به وسیله ایمان و طاعت، استکمال
نیابد و به اخلاق ملکیه از لوث کدورات صافی نشود، استعداد دخول بهشت نخواهد داشت. پس تعظیم و شرف مشرکان بر اهل
ایمان، از کجاست، و دعوي تقدم و سبقت بر ایشان در دخول بهشت، از چه وجه است؟.
صفحه 200 از 274
-2 آنکه مردمان خلق شدهاند به جهت دانستن مبدأ و معاد، چه تکمیل نفس به علم و عمل است. پس کسی که استکمال نفس
ننماید، در منازل کاملین راه نخواهد داشت.
-3 ممکن است استدلال باشد به نشأه اولی بر امکان نشأه ثانیه، که رجوع مردمان به آن است، یعنی شما میدانید که ما ایشان را از
نطفه ایجاد نمودهایم ص: 320
و به این حال رسانیدهایم، پس چگونه قادر نباشیم بر اعاده ایشان براي جزا و سزا.
-4 آفریدیم ایشان را از جنس کسانی که از شأن ایشان است که کسب علوم نموده به معارف الهی و معاد اخروي عارف شوند، نه
از جنس حیواناتی که از شأن آنها تحصیل علوم مذکوره متصور نیست مانند بهائم و طیور، پس چرا تفکر نمیکنند و پیروي دلایل
براهین نمینمایند تا عالم شوند به وقوع نشأه آخرت.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 40 ] ... ص : 320
( فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ ( 40
فَلا أُقْسِمُ: پس نه چنان است که کفار گویند، سوگند میخورم، بِرَبِّ الْمَشارِقِ: به آفریدگار مشرقها که براي آفتاب است و هر روز
از نقطه دیگر از آن طلوع میکند، وَ الْمَغارِبِ: و به پروردگار مغربها که آفتاب است و هر روز به نقطه دیگر از آن غروب مینماید
چه مقرر است که آفتاب سیصد و شصت مطلع و مغرب دارد، و هر روز از ایام سال از مطلعی طلوع میکند و به مغربی غروب نماید
بر حسب حکمت و بر وفق مصلحت حضرت عزت. یا مراد مشارق و مغارب نجوم است که هر یک محل شروق و غروب از دائره
افق نقطه دیگر هست. به هر تقدیر حق تعالی قسم یاد کند، إِنَّا لَقادِرُونَ: بدرستی که ما توانائیم.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 41 ] ... ص : 320
( عَلی أَنْ نُبَدِّلَ خَیْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ ( 41
عَلی أَنْ نُبَدِّلَ: بر اینکه بدل کنیم، یعنی این مشرکان را هلاك سازیم و بدل آنها خلقی دیگر بیاریم، خَیْراً مِنْهُمْ: بهتر و فرمانبردارتر
از ایشان باشند، یا بدل دهیم به پیغمبر انصار را که بهتر از کفارند، اگر ایشان ایمان نیارند.
ص: 321
وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ: و نیستیم ما مسبوق شدگان، یعنی اگر اراده کنیم امري را، هیچکس بدان امر بر ما پیشی نتواند گرفت و ما را
مغلوب نتواند ساخت. پس وقتی که اراده عذاب کنیم، چگونه بر ما سبقت توانند گرفت و عاجز توانند ساخت و چون حال بدین
منوال است.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 42 ] ... ص : 321
( فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَ یَلْعَبُوا حَتَّی یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِي یُوعَدُونَ ( 42
فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا: پس واگذار ایشان را تا شروع کنند در امور باطل، وَ یَلْعَبُوا: و به بازي مشغول شوند در شواغل فانیه دنیویه، حَتَّی
یُلاقُوا: تا وقتی که ملاقات کنند، یَوْمَهُمُ الَّذِي یُوعَدُونَ: روز خود را، آن روزي که وعده داده شدهاند. مراد، قیامت است.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 43 ] ... ص : 321
( یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً کَأَنَّهُمْ إِلی نُصُبٍ یُوفِضُونَ ( 43
صفحه 201 از 274
یَوْمَ یَخْرُجُونَ: روزي که بیرون آیند، مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً: از قبرها در حالتی که شتاب کنندگان باشند به اجابت اسرافیل، کَأَنَّهُمْ إِلی
نُصُبٍ یُوفِضُونَ: گوئیا ایشان به سوي علمی برپا کرده میشتابند، چنانکه لشگر پراکنده که علم خود را قائم ببینند و به جانب او
شتاب کنان بروند.
[سوره المعارج ( 70 ): آیه 44 ] ... ص : 321
( خاشِعَۀً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّۀٌ ذلِکَ الْیَوْمُ الَّذِي کانُوا یُوعَدُونَ ( 44
خاشِعَۀً أَبْصارُهُمْ: در حالتی که ذلیل و فرو افتاده باشند دیدههاي ایشان، چه از غایت هول و ترس چشم نتوانند بگشایند و سر به بالا
نتوانند کرد،
ص: 322
تَرْهَقُهُمْ ذِلَّۀٌ: بپوشد و فرا گیرد ایشان را خواري و نگونساري و رو سیاهی، ذلِکَ الْیَوْمُ الَّذِي: این روز، آن روزي است که در دنیا،
کانُوا یُوعَدُونَ:
بودند که وعده کرده و ترسانیده میشدند به آن، و به سبب عناد و طغیان، تصدیق به آن نمیکردند.
ص: